آخرین ساخته "کیمیایی" اکران شد. فیلمی که سیمرغ آن از روی فرش قرمز پرواز کرد تا مخاطبان مشتاق به نام کیمیایی را به سالن های سینما جذب کند. اما حاصل سکانسهای ضعیف و طولانی، استفاده از عناصر تکراری و اشباع شده چیز دبگریست.کیمیایی با سیاه و سفید نشان دادن فیلم سعی در نمایش تهران سال 1355 دارد یعنی سالهای قبل از انقلاب.یعنی تکرار نمایش چاقوی ضامن دار ، اعتیاد ، کفش های پاشنه دار قهرمان داستان،غیرت، تصفیه حساب و در نهایت روایت داستان خطی.
فیلم با سکانسهای از زندان شروع میشود که با آزادی قهرمان داستان به فضای ملتهب تهران قبل از انقلاب ختم میشود و این درحالیست که نشانه های تهران امروز مثل تلفن کارتی،پراید،کولر گازی یا تابلوی بزرگ مخزن گاز مایع که در اواخر فیلم با فونت درشت امروزی نوشته شده ،به وضوح به چشم میخورد. طراح صحنه جرم (آقای رامینفر) درمصاحبه ایی در پاسخ به وجود عناصری که به زمان قبل از انقلاب ربطی ندارد میگوید: "چرا به فیلم توجه نمیکنید و چشم میگردانید و این نکات کوچک را کشف میکنید.؟؟!!
سکانس افتضاح رستوران و یا اثبات نجابت زن با داد و قال بر سر مردی که وارد اتاق زن شده درمقابل شوهری که در چند قدمیش ایستاده و مثلا زن حین دعوا متوجه حضور او نیست دیگر برای تماشاچی امروز جذابیت ندارد. شاید درست میگویند که آدمهای فیلم کیمیایی چقدر دیر متوجه حضور هم میشوند.در سکانسهای پایانی برای تماشاچی جای سوال میشود مردی که آخر فیلم ناگهان ظاهر میشود و قهرمان داستان را میچسبد که: تمامش کردی؟.... چه کسی است که کارگردان برای چند ثانیه روی او مکث می کند؟البته بعدا مشخص میشود در نسخه جشنواره ایی، تک سکانسی بوده که بعدها حذف شده و همین سکانس آخر در اکران عمومی باقی ماند.
جرم نه تنها از نظر ساختار، محتوا و صحنه دارای اشکالات اساسی بوده، حرف خاصی هم برای گفتن ندارد.شاید اگر جرم در سالهای 50 یا 60 ساخته میشد داستان جذابی برای تماشاگر داشت اما با ساخت این فیلم برای مخاطب جای سوال میشود که سینمای کمیایی رو به زوال است؟
عوامل فیلم از دوبله نسخه اکران شده به عنوان نقطه قوت آن اشاره میکنند همچنین استفاده از هنرپیشه های صاحب نام و بازی قوی حامد بهداد را نمیتوان فاکتور گرفت اما باعث نمیشوند از این فیلم به عنوان کاری قابل قبول یاد کرد.
در آخر برای بیننده جای سوال میشود آیا جرم یک فیلم سفارشی بوده که با وجود نقطه ضعفهای فراوان جوایز زیادی را در جشنواره فجر به خود اختصاص داده است؟
فیلم را هنوز ندیده ام .. اما مطالبی درباره اش خوانده ام .. شاید یکی از دلایلی که زیاد مایل به دیدن فیلم نیستم این باشد که نسخه ی دوبله شده ی فیلم را بسیار ضعیف و نامتعارف میدانم .. البته در جاهایی با صدای اصلی نیز اکران شده است .. اما نمیدانم آن جاها کجای زمین است!
ـــــــ
در خصوص عکسم و آنچه نگاشته ای .. ها .. ما آدمها همیشه در فراز و فرودیم دیگر .. و این طبیعت ماست .. چه خوب اگر با پشتکار و عشق، فرازهایمان مدت دار و فرودمان کوتاه رقم بخورد.
خوش بحال دوستم خدا که در دستان هنرمندش همیشه بهترینها را دارد.
به هر حال هنرمند در تمام دوران ها سفرش پذیر بوده . البته به جز تعداد معدودی
خیلی وقتا سینما نرفتم
راستشو بخوای هنوز اون ته تهای هرم مازلو موندم
راستی به شما سر برج حقوق میدن؟ یا مث مملکت ما بی در و پیکره؟!!!!!!!!!!!۱
اینجا حسابی ما رو میچلونن.بعد حقوق میدن
سلام
وبلاگتون سرزدم خوب بود
من فکر می کنم آقای کیمیایی با تمام احترامی که براشون قائلم توی زمان دهه ۴۰ توقف کردن . انگار تحت هیچ شرایطی حاضر نیستن از اون زمان بیرون بیان . البته فیلم و هنوز ندیدم یعنی مدتهاست که دور سینمای کیمیایی رو خط کشیدم .
به قول استاد فراستی: این فیلم چرت و پرت بود.آخه این چیه کیمیایی میسازه؟میخواد از پسرش یه بهروز وثوقی درست کنه