کلا زندگی در تهران خسته کننده و تهوع آور شده. چیزی که این روزها تا چشم کار میکند آدم است که به مقدار فراوان در خیابانها و فروشگاه ها به صورت خود جوش دیده می شود.
پنج شنبه عصر برای اولین بار فرصتی شد تا برای خرید به فروشگاه هایپر استار سری بزنم. در نگاه اول سیتی سنتر در ابعاد کوچک دیده میشد اما بعد از ساعتی گردش در فروشگاه احساس کلافگی از هجوم جمعیت و عدم تهویه مناسب و از همه بدتر برخورد چرخ های دستی با همدیگر و صف های طویل صندوق باعث شد که عطای هایپر را به لقایش ببخشم و سریعتر ریه هایم را به استنشاق سرب معلق در هوا برسانم.
شنبه صبح به خاطر دندانپزشکی مرخصی گرفتم.به خیال خودم شنبه صبح است و همه سرکارشان و خیابانها خلوت اما بعد از نیم ساعت به دنبال جای پارک گشتن ، دست آخر سر از صف طویل پارکینگ طبقاتی در آوردم. وقت دندانپزشکی هم به دو هفته آینده موکول شد. عملا یک نصفه روز به دور خودم چرخیدم.
احساس میکنم روی گسل انفجار قرار گرفتم. تهران که مدتهاست از دست رفته.
روزمرگی..
ی کتاب درباره منظر شهری دارم میخونم.یعنی خود تهرانه.خودخود تهران.باید به نویسندش پیشنهاد کنم بیاد ایران. یعنی خدای پوست کلفت و معجزه و اینائیم که همین ۵۰ سال هم زنده میمونیم
قالب وبلاگت بالا نمیاد. اما متن پست ها دیده می شه. خوندم. تبریک برای شروع دوباره . .
سلام شازده خانم . با نقدی که از تهران نوشتید کاملا موافقم . میدونید تهران شهری که در میان دیروز و فردای خود گمشده .می خواد پیشرفته و با ابهت باشه در عین حال هنوز فرسوده و بدون مدیریت هست . به نظرم بیش از اینکه مدیران بخوان برای تهران تصمیم گیری کنند تهرانی ها باید برای شهرشون برنامه داشته باشند . تهران نفس می کشه همیشه و در همه حال اما این ما هستیم که از شدت آلودگی هوا به سرفه می افتیم و چشمامون سیاهی میره . پس نتیجه می گیریم هنوز تهران گرفتار سرنوشته گذشته خودشه و برنامهای برای آینده نداره .
راستی یه موضوع دیگه . عنوان ( تهران ساعت پنج ) خیلی شیک و دوست داشتنیه . به نظرم این شهر ساعتهای پنج شکل دیگه پیدا می کنه . 5 صبح با بوی نون بربری تازه و خیابونهای جارو خورده و 5 عصر با صف بی انتهای ماشینها و آدمهای کلافه .
برقرار باشید
دورود /
تهرون تهرون که میگن همینه دیگه .. خدا بخواد بزودی میشه یه دارلمجانین بزرگ ! هرچند که من این شهر کوفتی رو دوست دارم . چیکارش کنم دله دیگه !
در ضمن تبریک واسه دوباره نوشتنت . خوبه که ادامه میدی . هر چند نه به دلخوشی اما ناچار لینک سابقت رو به این امید ادیت کردم که این خونه پاینده و پر از شادی باشه برات .
وقت خوش ././././././././././././././.
سلام. وبلاگ نو مبارک. نمی دانی چقدر دل م برای همین تهران در حال انفجار تنگ شده.
سلام.
ببخشید دست خالی اومدیم. گل فروشی بسته بود. تبریک می گیم خونه نو رو.
سلام دوست من
خونه جدید مبارک
عید شاید خلوت شه/
سلام و نوروز پیروز
با آرزوی بر آورده شدن تمام آرزوهای ایرانیان...
خودجوش رو خوب اومدی!!!از اون کلمه های تاریخ سازه ها..