تهران.ساعت پنج

یعنی برنامه امروزت، شاید قراری باشد به صرف پاییز به وقت یک فنجان قهوه. دیداری به وقت ترافیک .سرب .دود.

تهران.ساعت پنج

یعنی برنامه امروزت، شاید قراری باشد به صرف پاییز به وقت یک فنجان قهوه. دیداری به وقت ترافیک .سرب .دود.

من و سال ۸۹

از خدا که پنهون نبوده، از خواجه حافظ شیراز هم همینطور، سال 89 یکی از بدقواره ترین سالهای عمرم بود که به شکل هنرمندانه ایی روی اعصاب و روانم حرکات موزون انجام داد ( آن هم از نوع لزگی) . از تغییرات ناگهانی در محل کار و فوت غیرمنتظره پدرنازنینم و فیلتر شدن وبلاگ پنج ساله ام  که فاکتور بگیریم ، به عنوان حسن ختام در آخرین روزهای سال نیز با یک تصادف مزین شدیم. خدا قسمتتان نکند،تصادف با ضعیفه جماعت آن هم از نوع 50 به بالا برای خودش عالمی دارد .بدین معنی که تحت هر شرایطی این شما هستید که مقصرید . حتی اگر پلیس خلاف آن را تشخیص دهد.

البته اگر از حق نگذریم تشخیص مامور بیمه کاملا صحیح بود، خودم بهتر از عکس گواهی نامه ام هستم. با صدور چک خسارت، قضیه فیصله پیدا کرد و ماشین تا اولین تعمیرگاه اندکی از قیافه افتاد . بدین ترتیب سال 89 هرچه در طبغ داشت خالصانه نثارمان کرد .

 

پ.ن: امیدوارم سال جدید سال سر به خیری برایتان باشد.سال رسیدن به آرزوهایتان.

پ.ن:امشب، ساعت 10 در پی وصال " جدایی سیمین از نادر" راهی سینما شدیم که باز با اتمام بلیط مواجه شدیم.ممنون از اصغر فرهادی که استقبال مردم را دوباره در رگ سینمای ایران به جریان انداخت.